نامه به دبیرکل سازمان ملل،
ریاست و اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد
«مردم ایران مخالف جنگ هستند»
عالیجنابان،
ما، امضا کنندگان حامی جنبش همبستگی ملی برای دستیابی به یک قانون اساسی سکولار دموکراتیک مبتنی بر حقوق بشر و پاسداشت تمامیت ارضی ایران، هم سو با میلیونها شهروند ایرانی و کنشگران سیاسی و مدنی، طی این نامه از شما، عالیجنابان گرامی میخواهیم از همه نفوذ سیاسی خود را درجهت پشتیبانی از خواست و اراده ملت ایران برای جلوگیری از یک جنگ خانمانسوز و ویرانگر در خاورميانه بکار گیرید.
در آستانه دومین سالگرد حمله مرگبار و تروریست حماس به اسراییل، طرح دکترین «کوبیدن سر اختاپوس» در ایران، در آتش جنگی که در خاورمیانه برپاشده است، جز خطر ويرانى جانى و اقتصادى براى دو ملت – دولت ايران و اسرایيل از يك سو و با درگيرى كشورهاى منطقه و جهان از سوى ديگر کشورهای خاورميانه و جهان را به سوی آينده ای بسيار تاريك و خطرناک می کشاند.
كشورهاى شورای همکاری خليج فارس (GCC) و جامعه بين المللی در طول ٤٥ سال گذشته از جنگ های خليج فارس و خاور ميانه چیزی جز ويرانى، کشتار، قتل عام و خسارت های اقتصادى تجربه نكرده اند.
همزمان در ايران جنگ به تثبیت حاکمیت ولایت فقیه، سرکوب و اعدام مخالفین و کشتار هزاران زندانی سیاسی را تشدید می کند.
مردم ایران در طی ۴۵سال گذشته، قربانی رفتارهای وحشیانه و غیرانسانی نظام ولایت فقیه شدهاند. آخرين نمونه ان جنبش زن، زندگی، آزادی که منجر به کشته شدن هزاران کودک و نوجوان، نابینا شدن صدها چشم، دستگیری و زندانى كردن هزاران شهروند ایرانی شد.
جنبش همبستگی ملی، در قامت یک آلترناتیو دموکراتیک و سکولار در درون ایران، در پاسخ به پیام نخست وزیر اسراییل به مردم ایران، به صراحت اعلام می کند، که ما به مداخله شما و هر دولت دیگری در تعیین سرنوشت ملت ایران «نه» قاطعانه می گوییم. همچنین اعلام می کنیم که گسترش جنگ دقیقا همان است که افراطیون در نظام ولایت فقیه می خواهند. نظام ولایت فقیه سرکوب و اعمال خشونت را علیه معترضان و زندانیان سیاسی، جنبشهای زنان، کارگری، فرهنگی و دانشجویی، اقلیتهای مذهبی و جنبش «زن، زندگی، آزادی» تشدید خواهد کرد و این تنها سبب بقاى حكومت خواهد شد.
دکترین قطع سر اختاپوس در تهران، گسترش جنگی است که پیامد آن ویرانگر، خیال پردازانه، تفرقهافکنانه، و در تضاد با منافع ملی دو ملت ایران و اسرایيل است.
تاریخ هزاران ساله ایران گواه است که یهودیان از تاریخ باستان در ایران مستقر شدند و همواره همزیستی مسالمت آمیز با دیگر مردمان ایران داشته اند. هرگز جنگ و درگیری نظامی بین دو کشور روی نداده است که نیازی به بستن پیمان کورش داشته باشیم. بدون شک پس از گذار از ولایت فقیه و برقراری دموکراسی سکولار در ایران، روابط ایران با همه کشورها، به ویژه دولت-ملت اسراییل برپایه منافع مشترک همچنان پیش از استقرار جمهوری اسلامی در ایران، دوستانه به پیش می رود.
همچنین یادآور می شویم که درگیری بین دو ملت اسراییل و فلسطین، از سال ۱۹۴۸، ده ها سال پیش از رویداد انقلاب اسلامی در ایران پدید آمد و نمی توان ادعا کرد که این درگيرى با رفتن ولايت فقيه به پايان مى رسد. بدون شک، نبود نظام ولایت فقيه و استقرار دموکراسی سکولار در ایران می تواند یکی از مهم ترین فاكتور در گسترش ثبات و امنیت در خاورمیانه باشد. اما راه حل نهایی برای پایان دادن به این درگیری همانگونه که در پیمان اسلو در سال ۱۹۹۳ تلاش شد، می بایست بین دو ملت فلسطین و اسراییل حل و فصل شود.
ما بر این باوریم که شورای امنیت سازمان ملل متحد، هم توانایی و هم پایبندی و مسئولیت اخلاقی لازم و کافی را دارد تا در راستای خواست اكثريت مطلق جامعه ایران در سایه ایمنی، امنیت و همزیستی مسالمتآمیز با دیگر ملتهای خاورمیانه از گسترش جنگی جبران ناپذیر جلوگیری كند، و از گذار خشونت پرهیز به مدیریت یک آلترناتیو سکولار و دموکرات در درون ایران از مسیر همه پرسی ملی، با نظارت شورای امنیت سازمان ملل متحد پشتیبانی کند.
با احترام
امضاکنندگان از درون ایران