«بار دیگر با نقض محدودیت‌ها، زنان و مردان ایرانی مطابق سنت زرتشتی، که به دوران پیش از اسلام بازمی‌گردد، از روی آتش پریدند.» — دانیل لیال / AFP

FIGAROVOX/TRIBUNE – شش ماه پس از مرگ مهسا امینی، زنان ایرانی همچنان با وجود سرکوب رژیم به خیابان‌ها می‌آیند، می‌نویسد نازیلا گلستان. بیش از هر زمان دیگری، این قهرمانان منتظر حمایت ما هستند، اضافه می‌کند سخنگوی انجمن هم اوا.

نازیلا گلستان، تهیه‌کننده تلویزیون، یک مخالف ایرانی و سخنگوی انجمن هماوا، «ائتلاف ملی برای ایران دموکراتیک و سکولار» است.

شش ماه از قتل مهسا امینی توسط رژیم دینی ایران گذشته است. مرگ او که پس از ضرب و شتم توسط پلیس اخلاق به دلیل «بد پوشیدن» حجاب رخ داد، جرقه‌ای شد که کشوری را که چهار دهه تحت فشار شدید بوده، به آتش کشید. شش ماه است که زنان و مردان ایرانی شجاعانه به خیابان‌ها می‌آیند و شعار «زن، زندگی، آزادی» سر می‌دهند. با وجود استفاده سیستماتیک از خشونت و قطع اینترنت برای ساکت کردن آن‌ها، معترضان همچنان به مخالفت با رژیم ادامه می‌دهند.

دو روز پیش، جشن آتش در ایران برگزار شد. بار دیگر با نادیده گرفتن ممنوعیت‌ها، زنان و مردان ایرانی مطابق سنت زرتشتی، که به دوران پیش از اسلام بازمی‌گردد، از روی آتش پریدند. زنان ایرانی این رسم نمادین را به یک اقدام سیاسی تبدیل کردند: آن‌ها حجاب خود را در آتش سوزاندند و دور آن رقصیدند.

با وجود تهدیدهای مکرر، جنبش «زن، زندگی، آزادی» شجاعانه مقاومت می‌کند و روش‌های اعتراض خود را نو می‌کند.

جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی دینی است که فساد در همه بخش‌های جامعه به طور ساختاری و نهادی نهادینه شده است.

حتی خردسالان هم قربانی سرکوب هستند. حدود صد دختر در چندین مدرسه در سراسر کشور در معرض گاز قرار گرفته‌اند. این اقدام وحشیانه توسط معترضان به عنوان نوعی انتقام‌گیری رژیم از دختران و زنان ایرانی که رهبران اعتراضات هستند، دیده می‌شود. به همین ترتیب، به دلیل رقص بدون حجاب در محله شورشی اک‌تِبان در تهران به مناسبت روز حقوق زنان، پنج زن جوان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. برای اعتراض به این عمل سرکوبگرانه و زن‌ستیز، زنان این رقص را در سراسر کشور و سپس در جهان تکرار کردند. این رقص به نماد جدید مبارزه با تبعیض جنسی که در ایران تجربه می‌کنند، تبدیل شده است.

جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی دینی است که فساد در همه بخش‌های جامعه به طور ساختاری و نهادی نهادینه شده است. رهبر معظم تنها مقام مسئول است. قانون اساسی جمهوری اسلامی بر این اساس است که زن شهروند درجه دوم است؛ به صورت قانونی مالک مردان است و باید زندگی خود را با دقت طوری اداره کند که از نقض تعداد زیادی ممنوعیت‌های متنوع جلوگیری کند، در غیر این صورت مجازات تا حد مرگ خواهد بود. ممنوعیت‌های اقتصادی، محدودیت‌های رفت و آمد، ممنوعیت‌هایی که از داشتن اختیار بر خود جلوگیری می‌کنند.

هر سال بیش از ۱۳۴ میلیارد یورو (۶۰۰۰ میلیارد تومان) از بودجه عمومی ایران به تأمین مالی جرایم علیه زنان اختصاص می‌یابد. این بودجه صنعت سرکوب و خشونت سیستماتیک علیه زنان را تأمین می‌کند. بیش از ۳۰ نهاد بخش قابل توجهی از این بودجه را برای تبلیغ و تحمیل حجاب و کنترل «عفت» صرف می‌کنند. برخی دیگر، مانند سازمان «امر به معروف و نهی از منکر»، به طور خاص مسئول سرکوب و خشونت علیه زنان در فضاهای عمومی و خصوصی هستند. بودجه این نهاد در سال جاری ۴۰۰ میلیون یورو (۱۱۸۰ میلیارد ریال) است.

بنابراین، تبعیض جنسی که توسط رژیم جمهوری اسلامی نهادینه شده است، نوعی آپارتاید جنسی محسوب می‌شود.

نازیلا گلستان

علاوه بر این نهادهای سرکوب زن‌ستیز، ده‌ها میلیارد هر سال در سازمان‌ها و نشریات تبلیغاتی اسلامی هزینه می‌شود و نمایشگاه‌هایی درباره حجاب و عفت اسلامی در سراسر کشور برگزار می‌شود. صدها هزار نفر از این صنعت به صورت مالی بهره‌مند می‌شوند.

بنابراین، تبعیض جنسی که توسط رژیم جمهوری اسلامی نهادینه شده است، نوعی آپارتاید جنسی محسوب می‌شود. این موضوع هرچند محکوم شده، اما هیچ کنوانسیون خاصی درباره آن وجود ندارد زیرا اساساً به عنوان یک مسئله داخلی هر کشور تلقی می‌شود.

امروز، شش ماه پس از قتل مهسا جینا امینی، در تمام نقاط ایران، از استان‌های مرکزی تا دورافتاده‌ترین مناطق، ایرانیان از تمام طبقات اجتماعی و زمینه‌ها با خطر جان خود اعتراض می‌کنند تا گذار غیرخشونت‌آمیزی از دیکتاتوری دینی به دموکراسی سکولار که به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی احترام می‌گذارد، تحت پرچم ایران انجام دهند. مقاومت حتی برای رهبران جنبش در زندان ادامه دارد، مانند نرگس منصوری، توماج صالحی، نرگس محمدی، سهیلا حجاب، آتنا دائمی، گیتی پورفاضل، نسرین ستوده، محمد نجفی. این‌ها روزنامه‌نگاران، معلمان، وکلا، هنرمندان، پزشکان و فعالان محیط زیست هستند—مردم عادی‌ای که به دلیل شجاعتشان قهرمانان و قهرمانان زن محسوب می‌شوند. آن‌ها مصمم و سازمان‌یافته‌اند. آن‌ها در داخل ایران هستند و به حمایت ما نیاز دارند.